دانلود کتاب بیشعوری رایگان
اسم کتاب | بیشعوری |
فرمت | PDF – پی دی اف |
نویسنده | خاویر کرمنت (ترجمه محمود فرجامی) |
پسورد | ندارد |
موضوع | بیشعوری = آدم بیشعور + شناخت آدم بیشعور + بیشعور کیست؟ + علل بیشعوری در جامعه + روان شناسی شخص بیشعور |
حجم | 3.02 مگا بایت (MB) |
منبع | منوجان |
دانلود کتاب بیشعوری رایگان
کتاب بیشعوری در این کتاب به بررسی تکینگی و تأثیرات بیشعوری بر آگاهی می پردازد. و برای آن، بین آدم بیشعوری فردی و بیشعوری جمعی و در نتایجی که بیشعوری را نشان میدهد، مؤلفهای از روان جمعی و تلاشی برای استخراج و رهایی فردیت از روان جمعی بحث کرد. او همچنین درباره عملکرد بیشعوری تحقیق کرد.
و در تکنیک ها و تمایز نفس از تصاویر بیشعوری. و از آنجایی که فلسفه شرق قرن ها به فرآیندهای درون روان توجه داشته است، نویسنده پیشنهاد می کند که مطالعه خود را در مورد شخصیت هایی در این کتاب از طریق کتاب دیگر خود، ادامه دهد. مضامین: در تأثیرات بیشعوری بر آگاهی، بیشعوری فردی و بیشعوری جمعی، نتایج نشان دهنده بیشعوری، نقاب، تلاش برای استخراج و رهایی فردیت از خود جمعی، تکینگی، عملکرد بیشعوری .
ببین چه تو بیشعور باشی، چه نباشی، واقعیت این است که خیلی از مردم بیشعورند. بیشعوری چیزیست مثل چپ دست بودن. قابل درمان هم نیست.» بهت زده شده بودم. پرسیدم: «پس اگر علم رواپزشکی نتواند مشکل بیشعوری یک نفر را حل کند، فایده اش چیست؟»
«ببین، بیشعوری بیماری خاصی نیست. مثل یک جور طرز بیان است. همانطور که علم مقعد شناسی نمی تواند برای معالجه ی کسانی که سرشان با کونشان بازی می کند کاری کند، روانپزشکی هم نمی تواند برای کسانی که شعور ندارند کاری بکند. اصلا می دانی ما چقدر روانپزشک بیشعور داریم؟»
آن وقت بود که فهمیدم نباید چشم امید به یاری کسی داشته باشم. ندایی درونی به من می گفت که او در اشتباه است. اعتقاد داشتم که بیشعوری یک نوع خصوصیت اخلاقی بد نیست بلکه بیماری است. یک نوع اعتیاد است به رفتار ابلهانه و وقیحانه که سرانجام ما را چنان بیچاره می کند که حتی از درک تعصب و تکبر و خودپسندیمان هم عاجز بمانیم. بنابراین من برنامه ای برای مراقبت، درمان و بهبودی خودم را آغاز کردم که چند سال طول کشید و در نهایت چیزی را ثابت کردم که همکارم معتقد بود محال است: بیشعورها قابل درمانند! چیزی که در وهله ی اول غیرقابل باور می نماید و برای بیشعورهایی که هنوز درمان نشده اند در حکم کشف دوباره اصول و ویژگیهای انسانی می ماند. افسوس می خورم که چرا زودتر روند درمانی ام را آغاز نکردم تا آنقدر به دیگران آزار و زیان نرسانم. البته توانسته ام برخی از کارهایم را جبران کنم بطوریکه زنم دوباره مرا پذیرفته و با هم زندگی خوبی و شیرینی داریم. دخترم با من آشتی کرد و الان در کالج درس می خواند. پسرم هم خلبان نیروی دریایی شده است و دارد به من درس پرواز یاد می دهد.
من مقعدشناسی را مدتهاست که رها کرده ام و الآن كارم معاینهی بیشعورهاست. حالا روانپزشکی هستم که تخصص اش کار روی بیشعوری و کمک به بیشعورها برای رهایی آنها از این عارضه است. البته شاخه ی سنتی روانپزشکی هنوز از این تلاش ابتکاری چندان حمایتی نکرده است، اما کار من رونق بسیاری دارد و شعار اصلی من همه جه پیچیده است که «بیشعورها امیدوار باشند!» حالا من دائما در کنفرانس ها سخنرانی می کنم و با درمانگرهای زیادی که روی سایر اعتیادها کار می کنند، در ارتباط هستم.
البته کتاب بیشعوری چیزی بیش از روایت بهبودی شخصی من است. جرقه امیدی ست برای آنهایی که با بیشعوری خو گرفته اند. اعلامیه رهاسازی ست. دیگر لازم نیست کسی از بیشعور بودنش شرمسار باشد. بیشعوری یک بیماری مشخص، مثل سایر بیماری هاست که با راه ها و وسایل تعریف شده، قابل درمان است. طی کردن راهی که منجر به درمان من شد برای هیچ بیشعوری غیر ممکن نیست و این همان راهی است که من تا کنون هزاران بیشعور را به آن راهنمایی کرده ام و به این ترتیب به آنها کمک کرده ام با موفقیت درمان شوند. فقط به یک چیز نیاز است و آن هم شهامت توقف بیشعور بودن است؛ که خب البته مشکل ترین بخش ماجرا هم معمولا همین است. برای این منظور باید راهنما یا درمانگر خوبی داشته باشید. در همین رابطه یکی از دوستان من به نام کالوین استابز که مدیر یک درمانگاه روانپزشکی است، داستان جالبی تعریف می کرد. او از زنی می گفت که در جستجوی مفهوم زندگی به کوه های هیمالیا رفته بود پس از سالها جستجو، مردی را در غاری یافت. با خودش گفت: «آهان… یک مرتاض در حال تمرکز و مراقبه” در غار.» و به آن مرد گفت: « آیا شما راه رستگاری را به من نشان می دهید؟» مرد چیزی نگفت.
هفته ها تا برود پرسید: «پیشرفتی داشتم؟» مرد باز هم چیزی نگفت. سر صبح فردا زن بازگشت و دوباره شروع به مراقبه کرد و وقتی که آفتاب داشت غروب می کرد، عازم رفتن شد. آنوقت یکبار دیگر پرسید: «پیشرفتی داشتم؟» مرد هیچ چیز نگفت. ماهها همین ماجرا عینا تکرار شد. سرانجام غروب یک روز، حوصله زن سر آن پیرمرد فریاد زد که: «حقه باز! این همه روز اینجا در انتظار رستگاری نشستم و آخرش هم هیچ اتفاقی نیفتاد. شش ماه از عمرم را تلف کردم و هیچ چیزی نشانم ندادی. به تو می شود گفت مرتاض؟» بعد هم کولهی هفت منی اش را به طرف پیرمرد که همانطور توی غار نشسته بود پرتاب کرد. علی رغم آن ضربه سنگین، مرد توانست روی پاهایش بایستد و تلوتلوخوران گفت: «من مرتاض نیستم و این انگ ها به من نمی چسبد. تو هم اگر خیال کرده ای که رفت و برسر زن نشست و به تقلید از مرد، در خود فرو رفت. در پایان آن روز، وقتی که زن برخاست من مرتاضم، مقصر خودتی نه من.»
manujani یا همان منوجانی پایگاه دانلود کتاب رایگان و خرید کتاب دعا نویسی ، همچین مقاله های رایگان انتشار یافته است ، انواع اقسام کتاب مقاله در این سایت به اشترکا گذاشته شده است.
رفتار بیشعوری
بیشعوری
برای یک بیشعور هیچ چیز ناامید کننده تر و خردکننده تر از آن نیست که احساس کند قدرتش برای تسلط بر دیگران رو به افول نهاده است. این مساله در حکم اخته شدن بیشعور است.
البته روا نیست که هیچ بیشعوری به چنین عذابی الیمی دچار شود . روش آمریکایی ها برای پناه دادن به این بیشعورها این است که در یک دستگاه اداری نظامی یا دولتی مشغول به کار شوند.
فهرست کتاب بیشعوری
در قسمت زیر میپردازیم به فهرستی از کتاب بیشعوری
مقدمه ی مترجم
مقدمه ی نویسنده
بخش نخست: چه کسی بیشعور است و چرا یک نفر باید بخواهد که بیشعور باشد؟
۱ – سرگذشت فرد
۲ – سرگذشت های دیگر
۳ -تعریف بیشعوری
4 -ماهیت بیشعوری
ه شدت بیشعوری
بخش دوم: انواع بیشعورها
6 – بیشعور اجتماعی
بیشعور تجاری
ه بیشعور مدنی
بیشعور مقدس مآب
– ۱۰ – بیشعور عصر جدید
11 – بیشعور دیوان سالار
۱۲ – بیشعور بیچاره
۱۳ – بیشعور شاکی
بخش سوم: وقتی جامعه بیشعور می شود
14 – تجارت به مثابه بیشعور
– دولت به مثابه بیشعور
17 خواندن، نوشتن و بیشعوری
۱۷ – بیشعوری رسانه ای؛ یک اپیدمی واقعی
بخش چهارم: زندگی با بیشعورها
۱۸ – کار با بیشعورها
۱۹ – دوستی با بیشعورها ۲۰ – ازدواج با بیشعور
۲۱ – بیشعور مادرزاد
فرزندان والدین بیشعور
بخش پنجم: راه نجات
۲۳ مراحل درمان
٢٤ وسایل درمان
سخن پایانی – ۲۵